خلاصه داستان: روایت یک داستان عاشقانه در مورد خانواده ای ساده که فرزندی ندارند. زمانی را در پایان سال صرف کنید و منتظر طلوع خورشید در سال جدید باشید. با این حال، شرایطی که نمی توان هماهنگی ایجاد کرد، در شب سال نو ایجاد شد
خلاصه داستان: یک شوالیه لونا برای نجات شاهزاده جیل که ربوده شده است بیرون می رود. او در حین جمعآوری اطلاعات، خود را به یک تاجر برده باتل میفروشد. از سوی دیگر، جیل در حراج برده های زیرزمینی مهار می شود. در آنجا او به عنوان یک شی برای فروش به نمایش گذاشته می شود و در نهایت *** خود را از دست می دهد. با وجود تلاش لونا برای نجات او، لونا نیز به دست شرور می افتد. کلس می آید تا آنها را نجات دهد، اما...
خلاصه داستان: دختری مرموز در حال خواندن کتابی بود که هر روز در همان حالت نشسته بود. تا اینکه یک روز پسری که بعد از بازی از دوستش جدا شد سعی کرد به دختر سلام کند. پسر که کنجکاو بود دختر چه می خواند، پرسید: «در مورد چی می خوانی؟» با لبخند شیرین دختر پاسخ داد: «بیا کنارم بنشین تا به تو بگویم چه می خوانم». دختر یک داستان جنسی از کتابی که خوانده بود تعریف کرد. دختر بعد از خواندن آن گفت: خانه من همین نزدیکی است، میخواهی به خانه من بیایی؟
خلاصه داستان: در همان روز اول، تقریباً بلافاصله با راز میتسوکی و مینامی آشنا شدم. سپس در مورد ماهیرو، خواهر کوچکتر معلم کلاسیک کوجی هیناکو، و بهبود خیره کننده نمرات او شنیدم. سپس نشانه هایی از مانورهای در پشتی هیناکو را کشف کردم. اکنون بر عهده من است که این دانش آموزانی که قوانین را زیر پا می گذارند، بازپروری کنم.
خلاصه داستان: قهرمان داستان ما تاتسویا به عنوان یک مرد متعصب بازی های ویدیویی و در کل عادی زندگی می کرد. یک روز او به طور تصادفی به زیبایی پوست تیره ای برخورد کرد که سگ ها در یک کوچه به او حمله کردند... یک چیز به چیز دیگری منجر شد و او در نهایت با او زندگی کرد زیرا جایی برای رفتن نداشت... بدون هیچ چیزی از خودش، فقط می تواند راهی برای تشکر از محبتش در نظر بگیرید...
خلاصه داستان: داستان عشقی بین نی چان به نام سانا و برادر کوچکترش به نام یوشیهارو، از یوشیهارو شروع می شود که هر روز لباس زیر نی چان خود را که روی کاناپه می خوابد می بیند و شروع به هوس دیدن زیبایی بدن نی چان خود می کند.
خلاصه داستان: تحقیقات تتسویا در مورد یک هتل مجلل، لانه یاکوزا و یک فرقه عیاشی عجیب و غریب را تغییر می دهد. روی ملحفههای ابریشمی و صندلیهای مخملی، افراد ثروتمند و قدرتمند در اعمال جنسی چنان فاسد شرکت میکنند که تنها مشاهده آنها احتمالاً مرد را به یک هیولا تبدیل میکند. اما هدف واقعی این فرقه، پیمانی با انرژی های شیطانی است که می تواند تتسویا را به معنای واقعی کلمه به یک شیطان غیرانسانی تبدیل کند.
خلاصه داستان: یومی همسر ایده آلی است که هر مردی می تواند بخواهد. او زیبا، مهربان و دلسوز است. با این حال او از شوهرش رازی را پنهان می کند. جنبه دیگری از او وجود دارد که او از آن بی خبر است. او نگران است که شوهرش از راز تاریک او مطلع شود، اما در عین حال بدنش از هیجان و شادی لذت می برد. شوهرش سرانجام متوجه می شود و…