خلاصه داستان: مدیر باشگاه بیسبال، آکان نانائو، عاشق یکی از اعضای باشگاه، شویا کاتاسه است. با این حال، موافقت باشگاه برای ممنوعیت عاشقانه باعث می شود آنها با یکدیگر کنار بیایند. سپس یک روز کارگردان «هیگاشی گو» که به آزار و اذیت جنسی مشهور است، از رابطه آنها باخبر می شود. آکان برای حفظ موقعیت خود به عنوان یک بازیکن معمولی، که شویا ناامیدانه آن را درک کرد، "دستورالعمل" ارائه شده به او را می پذیرد...
خلاصه داستان: از اونجایی که "کائنه کودا" برای تست معاینه بدنی غایب بود، معلم ازش میخواد تا بعد از کلاس بمونه. و به این ترتیب فرصتشو داره تا رویاهای تاریکشو به واقعیت تبدیل کنه...
خلاصه داستان: یک روز، پسری به نام کاشیما یوجی توسط مردی مرموز به او بازیی می دهد. او آن را به خانه می آورد و سعی می کند با خانواده اش بازی کند. بازی به او دستور میدهد کاری را انجام دهد...
خلاصه داستان: وقتایی که مامان میلکی چان به خارج از شهر سفر میکنه، وظیفه مراقبت از پسرشو به اون میسپاره. میلکی چان که فکر میکنه تنها کسیه که اونو درک میکنه، با خوشحالی این کارو قبول میکنه. با این حال، وقتی اون برای ناهار پایین نمیاد، میلکی به اتاقش میره و اونو در حال خودارضایی با هنتای میبینه و تو اتاقش یه کتاب در مورد داشتن سکس با دخترا پیدا میکنه، بنابراین تصمیم میگره خودش داوطلب بشه تا اون بتونه چیز واقعیو یاد بگیره و تجربه کند - ولی تا زمانی که میلکی یه لباس خاص نپوشه، یه جای کار میلنگه!