خلاصه داستان: ارین مزدوری است که زمانی در آستانه مرگ بود، اما توسط شب روح یک روح شمشیر نجات یافت. از آن به بعد آنها با هم سفر می کنند، این داستان این دو است.
خلاصه داستان: شونتارو یک معتاد متوسط به پورن دبیرستان است. تمایلات جنسی او به سمت خواهران کوچکترش معطوف می شود که او عمیقاً آنها را به گونه ای می ستاید که هیچ برادر بزرگتری نباید آن را دوست داشته باشد. او حتی به دزدیدن لباسهای زیرشان متوسل میشود و خودش را به آن راضی میکند، که بهخاطر آن عمیقاً او را تحقیر میکنند. تنها آرزوی او داشتن یک خواهر بزرگتر دلسوز و مهربان است که کاملاً برعکس خواهر و برادرهای پست او باشد.پس از یکی از این جلسات با شلوار زنان جوان، شونتارو یک بازی ویدئویی مرموز جدید را در رایانه خود می بیند. اگرچه او هرگز به یاد نمی آورد که آن را دانلود کرده باشد، عنوان "تجربه هفته ای خواهر بزرگتر" بیش از حد جذاب به نظر می رسد که نمی توان آن را منتقل کرد. در حالی که بازی به ظاهر شروع نمی شود، روز بعد او خود را به اندازه یک بچه 11 ساله کوچک می بیند.هنگامی که خواهرانش او را کشف می کنند، او خود را به عنوان دوست اینترنتی شونتارو Koharu معرفی می کند - و دختران بلافاصله به خاطر ظاهر دوست داشتنی و معصوم او سر به پا می شوند. کوهارو به سرعت از این موقعیت سوء استفاده می کند و خود را تحت مراقبت مهربانانه خواهران غافل و بزرگتر خود قرار می دهد.[نوشته شده توسط MAL Rewrite]
خلاصه داستان: میوکی سعی می کند بهترین مادری باشد که می تواند برای پسرش باشد، او هر روز سعی می کند نمونه درخشان یک مادر خوب برای پسرش یوتاکا باشد. یوتاکا دوستی به نام ماساتو دارد که تصور یک مامان خوب را در سر ندارد و یک روز او را به حرکت در می آورد...بردن او به خانه در آشپزخانه، حمام، و حتی در حالی که پسرش دقیقاً در کنار آنها خوابیده است، او را مال خودش میداند... تا اینکه یک روز او را میبندند و چشمبند را میبندند و پس از برداشتن چشمبند او، از دیدن اینکه پسرش با او رابطه جنسی دارد شوکه شد! چه جور مادر وحشتناکی شده...؟
خلاصه داستان: ساکورامیا سایا و هیناتا توسط کلوپ عکاسی مورد تجاوز قرار گرفتند و هر بار از آنها فیلم گرفته شد. آنها نمی توانند سرنوشت خود را بپذیرند زیرا همه افراد اطراف خود را به جان می خرند. تقدیر که همه جا پرواز می کند، هر سوراخ آنها برای تمام شب پر می شود تا زمانی که از هوش می روند.
خلاصه داستان: یکی از بستگانم از من خواست که در یک برنامه مدلینگ به دوستش کمک کنم، فقط باید در حین طراحی برای آنها ژست بگیرم ... چیزی که او فراموش کرد بگوید این بود که برای مدلینگ برهنه بود!من همیشه کمی نمایشگاه گرا بودم... و این اولین باری نبود که خودم را با مردم نزدیک لمس می کردم... اما این اولین بار است که این کار را در حالی که مردم تماشا می کنند انجام می دهم...
خلاصه داستان: زنان متاهل کائورو و ساتسوکی به دور از شلوغی خانه هایشان به تنهایی به یک سفر بهار آب گرم می آیند. وقتی با هم سرگرم می شوند، توسط سپاه شارلاتان گرفته می شوند و در نهایت با هم مشروب می خورند. وقتی مست از خواب بیدار می شود، بدن رسیده اش را بازی می کنند و لعنت می کنند. جسدی که به زور و بدون مقاومت به زن تحویل داده شد در اتاق و غسالخانه اوست. او در تمام طول روز ماهی مرکب است و همچنان بذر و فاسد است.
خلاصه داستان: رین هیمساتو دختری خجالتی و ساده است که از این واقعیت که سینههایش کمی بزرگتر از سینههای اکثر افراد است ناراحت است.یک روز در راه بازگشت به خانه، رین مورد حمله هملدار قرار می گیرد، یک سازمان شیطانی که شهر را هجوم می آورد. یک وضعیت ناامید کننده ایجاد می شود!