خلاصه داستان: یک بیگانه با آمانو تصادف می کند و در حالی که بدن او را درست می کند، او را باهوش تر، ورزشکارتر، زیباتر می کند و به طور تصادفی اندازه سینه اش را حدود پنج فنجان افزایش می دهد. بیگانه سپس درخواست می کند که او را زیر نظر بگیرد، زیرا او به هر حال برای نظارت بر انسان ها به زمین آمده است و تا زمانی که سوگیوچی و آمانو را شاخ درآورده نمی بیند واقعاً کاری با او انجام نمی دهد. بیگانه سپس بدن آمانو را دستکاری می کند و او را وادار می کند تا با سوگیوچی رابطه جنسی برقرار کند.
خلاصه داستان: وقتایی که مامان میلکی چان به خارج از شهر سفر میکنه، وظیفه مراقبت از پسرشو به اون میسپاره. میلکی چان که فکر میکنه تنها کسیه که اونو درک میکنه، با خوشحالی این کارو قبول میکنه. با این حال، وقتی اون برای ناهار پایین نمیاد، میلکی به اتاقش میره و اونو در حال خودارضایی با هنتای میبینه و تو اتاقش یه کتاب در مورد داشتن سکس با دخترا پیدا میکنه، بنابراین تصمیم میگره خودش داوطلب بشه تا اون بتونه چیز واقعیو یاد بگیره و تجربه کند - ولی تا زمانی که میلکی یه لباس خاص نپوشه، یه جای کار میلنگه!