خلاصه داستان: من بعد از مدتی به خانه می روم فقط برای اینکه باهاش دعوا کنم. شلخته خواهر برنزه من، مگومی، شلوارش را به صورتم میچسباند که مرا اذیت میکند... و خواهر بیگناهم، ایا، در حالی که بیدمشکش را به صورتم میچسباند، مرا آرام میکند... این همه متلک مرا به مرزم میرساند. ..
خلاصه داستان: وقتی در تمام دوران مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفته اید و در نهایت راهی برای مبارزه به دست شما می رسد، چه کار می کنید؟آیا از آن برای انتقام گرفتن از همه دختران مدرسهتان، از جمله بهترین دوست دوران کودکیتان که از شما دوری میکرد و شما را شرمنده میکرد، استفاده میکنید؟ از بدن آنها برای هر خواسته خود استفاده کنید؟
خلاصه داستان: زنان متاهل کائورو و ساتسوکی به دور از شلوغی خانه هایشان به تنهایی به یک سفر بهار آب گرم می آیند. وقتی با هم سرگرم می شوند، توسط سپاه شارلاتان گرفته می شوند و در نهایت با هم مشروب می خورند. وقتی مست از خواب بیدار می شود، بدن رسیده اش را بازی می کنند و لعنت می کنند. جسدی که به زور و بدون مقاومت به زن تحویل داده شد در اتاق و غسالخانه اوست. او در تمام طول روز ماهی مرکب است و همچنان بذر و فاسد است.
خلاصه داستان: آکان به خاطر آوردن یک مجله کثیف با خود به مدرسه به اوکازاکی بد می کند. در راه خانه، او نمی تواند به یاد بیاورد و عصبانی شود که چگونه اوکازاکی صفحه ای از مجله کثیف را به او نشان داد... او با کتک زدن او انتقامش را گرفت، اما هنوز ناراضی است. انگار کسی به او می خندد، یک مجله کثیف جلوی پایش ظاهر می شود. او نمی تواند به آن کشیده شود و نگاهی بیندازد. با انجام این کار، چیزی در درون او تغییر می کند و او کاری غیر منتظره انجام می دهد…
خلاصه داستان: یوجی انوموتو پس از فوت والدینش سالها پیش در خانواده دوستان دوران کودکیاش یونا و نینا تسوباکیهارا و مادرشان میرا پذیرفته شد. او اکنون در دبیرستان و با نام Yuuji Tsubakihara شناخته می شود، به عنوان یک جفت دوقلو ناز و یک زن مسن زیبا زیر یک سقف زندگی می کند. اگرچه یونا خجالتی و محجوب و نینا با استعداد و با استعداد خانواده او هستند، یووجی پس از مشاهده اینکه یونا اعتراف خود را رد می کند تسلیم خواسته هایش می شود. اما وقتی یووجی و یونا بالاخره عشق مادام العمر خود را به پایان رساندند، آیا نینا و میرا می توانند بیکار بایستند؟[نوشته شده توسط MAL Rewrite]
خلاصه داستان: چیزی که به عنوان یک زندگی دانشجویی عادی شروع شد، تبدیل به یک سرزمین رویایی جنون آمیز می شود که هر زنی که می شناسد، تکه ای از او را می خواهد! در نهایت او با تمام دختران مورد نظر به صورت چهار نفره قرار می گیرد و حتی نمی داند از کجا شروع کند!
خلاصه داستان: یوشیزا کائده دانش آموز کاملی است که هر روز قبل از رفتن به کلاس به گیاهان آب می دهد و به نگهبان سلام می کند. نگهبان امنیتی، هیراگی، با عکس هایی که هر روز مخفیانه از او گرفته می شود، خودارضایی می کند. او یک دوست پسر دارد که ورزش می کند و یک دوست صمیمی به نام نیشینو یوکو. یک روز او یوکو را دید که با کارکنان امنیتی جدید، کوسودا، رابطه جنسی خشن داشت. وقتی کوسودا به پشت سرش میرود و او را میگیرد، در شوک میایستد…
خلاصه داستان: خواهر ناتنی من عادت بدی دارد که وقتی در خانه هستیم تقریباً هیچ چیزی نمی پوشد، و گاهی اوقات در واقع هیچ چیزی در اطراف من نمی پوشد...اما من نمی توانم بگویم که آیا او این کار را عمدا انجام می دهد یا نه ... حدس بزنید وقت آن رسیده است که بفهمید!