خلاصه داستان: با شروع فصل بهار، گل ها هم شکوفه میدن، ولی یه چیز وجود داره که ملت ازش وحشت دارن. آره! فصل دردسرساز آلرژی به گرده های گل، یه بار دیگه قراره قربانیان رو آلوده کنه، ولی این دفعه، بینی اونا نیست که باد میکنه!
خلاصه داستان: عشق و عاشقی از زندگی یویچی شیرایشی در سال های نوجوانیاش وجود نداشت. این که خود را به طور کامل وارد حرفه خود به عنوان معلم کرد، فرصت هایش را برای چیزهای دیگر در زندگی محدود کرد. حالا در سی و چند سالگی، به لطف یکی از شاگردانش، سائه ایناگاکی، عشق بالاخره وارد دنیای او شده.
خلاصه داستان: آکادمی ارکیده مقدس یک مدرسه شبانه روزی معتبر است که در آن بچه هایی از خانواده های سرشناس ثبت نام می کنند.
این مدرسه بیشتر تحت سلطه زنان است... اما به زودی قیام خواهد شد.
خلاصه داستان: دانستان در مورد کسی هست که به دلیل قلدری در تعامل با زنان مشکل دارد، او آرزو داشته که گذشته برگرده تا دوباره دوران جوانی خودش را بسازد و ...