خلاصه داستان: قهرمان داستان ما یک پزشک تازه فارغ التحصیل است که در دوران مدرسه به عنوان کارآموز او با سالمندش دوباره متحد شد. تنها کاری که او تا به حال انجام داده است این است که او را تعقیب کند، همانطور که او پیشرفت کرد، حتی شروع به تمرین خودش کرد. همه چیز در این بیمارستان چه خواهد شد؟
خلاصه داستان: یوجی با نامادری خود به جشنواره آتش بازی رفت. فضای شلوغ جشن هر دو را اسیر خود کرد. با این حال، به نظر می رسد که میرا برای پسر خوانده اش کمی برنامه های "بزرگ"تر از صرف غذای خوب و خوش گذرانی دارد. حتی یک روح زنده نمی تواند مانع از خواسته های یک زن شود.
خلاصه داستان: آندو آینا دختری فعال است که دوست دارد معلم اتاق خانه اش، تاناکا را مسخره کند. آینه از او می پرسد که آیا او یک روز باکره است و او تصمیم می گیرد باکره او را بگیرد. و به این ترتیب، او توسط دختری که بسیار کوچکتر از او است گرفته می شود…
خلاصه داستان: با خودش گفت: "فقط این یک بار..."
به او ظلم شده و همه علیه او هستند، من فقط باید این لطف را به او بکنم.
او نمی دانست که بعد از اولین بار، او جواب نه را نمی پذیرد...
خلاصه داستان: پادشاهی صلح آمیز و مرفه اکنون به پادشاهی شهوت و فساد سقوط کرده است. از آنجایی که دو زن بالاترین رتبه در خیابانها آلوده میشوند، چیز زیادی از پادشاهی درخشانی که زمانی وجود داشت باقی نمانده است.
خلاصه داستان: او سالها با نگهبانی از خانه خود در انجام وظیفه خود پیگیر بوده است. با این حال بسیاری از شلخته های جدید به خانه او می روند و تهدید می کنند که ارث او را بگیرند.
اولین هدف اصلی باید ازدواج دختر با خانواده به امید بردن ارث او باشد. باید با او برخورد کرد
خلاصه داستان: زمان تعطیلات در جزیره کویری است! من نمی توانم صبر کنم تا آنجا در ساحل بروم!
این جزیره بسیار ارزان بود، بنابراین امیدوارم اتفاق بدی رخ ندهد...
خلاصه داستان: ارین مزدوری است که زمانی در آستانه مرگ بود، اما توسط شب روح یک روح شمشیر نجات یافت. از آن به بعد آنها با هم سفر می کنند، این داستان این دو است.