خلاصه داستان: یوزوکی به مدت 1 سال در سالن ماساژ کار می کرد. از آنجا که او ماه آینده ازدواج می کند، کار را متوقف می کند و می خواهد روی زندگی خانوادگی جدید خود تمرکز کند. پس از توقف کار، یوزوکی شروع به لذت بردن از زندگی جدید خود در ازدواج با معشوق دیرینه خود می کند. با این حال، کار شلوغ شوهر برای یوزوکی و کوچولو فقط زمان کمی برای عاشقانه دارند. تا زمانی که شوهر کارمند ارشد دفتر خود را به یوزوکی که زمانی مشتری وفادار یک سالن ماساژ بود، معرفی کرد. و در آینده زندگی یوزوکی چه اتفاقی خواهد افتاد؟
خلاصه داستان: ایچیرو تانی چیزی برای بارهای مهماندار دارد و تمام پول شرکتش را در آنها خرج می کند. هنگام فرار به کوه های برفی، ماشین او در طی یک طوفان شدید خراب می شود و او مجبور می شود در جستجوی کمک سرگردان شود. این زمانی است که او به طور تصادفی به اینسید او با رئیس بیوه خانواده، روری موناکاتا، دخترش ناکوتو و خدمتکارشان رن تاکاهارا ملاقات می کند. و هیچ کس دیگر... احساسات او با چهره های زیبا و اندام عالی ساکنان شعله ور شده بود، اما او می ترسید که اگر کاری را انجام دهد با پلیس تماس بگیرند. و بنابراین او رای ممتنع داد... بعداً سر میز شام ناکوت...
خلاصه داستان: وقتی یک دختر مدرسه ای در ایستگاه اتوبوس از باران پناه می گیرد، مردی میانسال می آید... پس از مدتی ، مرد ناگهان به او حمله می کند و بارها و بارها به او حمله می کند.
خلاصه داستان: دنیای مدرنی که در آن انسان ها و نیمه انسان ها وجود دارند. با ظهور ناگهانی یک فرد بسیار خاص، 3 زن تصمیم گرفتند تا او را برای تمام ارزشش شیر بدهند!
خلاصه داستان: یکی از 4 ارباب شیطان در بیابان ظاهر شده است، آیا نیروهای تازه بیدار شده و قدرت ترکیبی قهرمانان برای شکست آنها کافی است؟ یا بار دیگر تسلیم شهوت خواهند شد؟او که زمانی یک شوالیه قدرتمند بود، اکنون به بازیچه مردان شهوانی و شیاطین تبدیل شده است. یقه برده ای که به گردن او چسبانده شده است او را از مخالفت با دستورات اربابش باز می دارد…
خلاصه داستان: ما در دورانی گذشته هستیم که کسانی که در سایه ها کمین کرده بودند و مأموریت های جاسوسی و ترور را انجام می دادند، شینوبی ها، قدرت را در دست داشتند. یک نینجا زن، کونویچی به نام آجیسای، در حال بررسی یک سری ناپدید شدن های مرموز بود. او خوب کار می کرد تا اینکه به یک عمارت نفوذ کرد، جایی که پس از انجام یک اشتباه کوچک دستگیر شد. او فکر کرد: "اوه نه، من باید به نحوی فرار کنم." در حالی که حواسش توسط یک ماده مقوی تقویت شده است، او با استفاده از ابزارهای مختلف مورد شکنجه ها و لذت های جنسی قرار می گیرد. لذتی جسمانی که او تمایلی به آن ندارد، برای خشنود ساختن مردان، بر روی بدن او که به آرامی آموزش دیده نقش می بندد. با این حال، جهنم او ادامه دارد. نینجا آجیسایی آموزش دیده چقدر می تواند تحمل کند؟ کونویچی، که با وجود این وضعیت، بیانش بی حرکت باقی می ماند، شروع به از دست دادن کنترل بدن خود می کند. حتی به عنوان یک نینجا، او نمی تواند از ابتدایی ترین میل زنانه خود، یعنی لذت نفوذ شدن فرار کند.