خلاصه داستان: ساکورامیا سایا و هیناتا توسط کلوپ عکاسی مورد تجاوز قرار گرفتند و هر بار از آنها فیلم گرفته شد. آنها نمی توانند سرنوشت خود را بپذیرند زیرا همه افراد اطراف خود را به جان می خرند. تقدیر که همه جا پرواز می کند، هر سوراخ آنها برای تمام شب پر می شود تا زمانی که از هوش می روند.
خلاصه داستان: او که به تازگی توسط دوست دخترش رها شده است، در یک ملاقات مجدد با یک همکلاسی قدیمی برخورد می کند...اگرچه آنها دیدگاه های کاملاً متفاوتی در مورد عشق و دوستیابی دارند ... از نظر فیزیکی کاملاً مطابقت دارند ...
خلاصه داستان: نگهداری باید هر روز انجام شود تا تمایلات جنسی او منفجر نشود. "آه بکش... کاش میتوانستم واقعاً کاری را که روی صفحهام میبینم با کسی انجام دهم..." او چارهای جز آه کشیدن ندارد زیرا شهوتش فقط در حالی افزایش مییابد که چهرههای چند دختر را تصور میکند.همکلاسی او، و همکلاسی بالاتر او، که همچنین از او به عنوان نماد جنسی در حال راه رفتن یاد می شود و بخشی از همان کمیته است. آه دیگری می کشد. اما آن روزها به پایان می رسد که یک روز از او می پرسند: «می خواهی با من کارهای ناپسند انجام دهی؟
خلاصه داستان: آکان به خاطر آوردن یک مجله کثیف با خود به مدرسه به اوکازاکی بد می کند. در راه خانه، او نمی تواند به یاد بیاورد و عصبانی شود که چگونه اوکازاکی صفحه ای از مجله کثیف را به او نشان داد... او با کتک زدن او انتقامش را گرفت، اما هنوز ناراضی است. انگار کسی به او می خندد، یک مجله کثیف جلوی پایش ظاهر می شود. او نمی تواند به آن کشیده شود و نگاهی بیندازد. با انجام این کار، چیزی در درون او تغییر می کند و او کاری غیر منتظره انجام می دهد…
خلاصه داستان: یوشیزا کائده دانش آموز کاملی است که هر روز قبل از رفتن به کلاس به گیاهان آب می دهد و به نگهبان سلام می کند. نگهبان امنیتی، هیراگی، با عکس هایی که هر روز مخفیانه از او گرفته می شود، خودارضایی می کند. او یک دوست پسر دارد که ورزش می کند و یک دوست صمیمی به نام نیشینو یوکو. یک روز او یوکو را دید که با کارکنان امنیتی جدید، کوسودا، رابطه جنسی خشن داشت. وقتی کوسودا به پشت سرش میرود و او را میگیرد، در شوک میایستد…
خلاصه داستان: خواهر ناتنی من عادت بدی دارد که وقتی در خانه هستیم تقریباً هیچ چیزی نمی پوشد، و گاهی اوقات در واقع هیچ چیزی در اطراف من نمی پوشد...اما من نمی توانم بگویم که آیا او این کار را عمدا انجام می دهد یا نه ... حدس بزنید وقت آن رسیده است که بفهمید!
خلاصه داستان: پس از یافتن یک مصنوع که به او اجازه می دهد بر ذهن دیگران تأثیر بگذارد، کاری را انجام می دهد که هر فرد منطقی دیگری انجام می دهد. از آن برای سرنگونی تاج با مجبور کردن همه زنان سلطنتی استفاده کنید تا بازیچه های او باشند.
خلاصه داستان: شخصیت اصلی، تاناکا هاجیمه، از توانایی های هیپنوتیزمی خود برای هیپنوتیزم کردن همکلاسی هایش استفاده می کند. با توجه به قانون تصویب شده توسط دولت، دستورالعمل های ارائه شده توسط مربیان جنسی مطلق است. علاوه بر این، زوج ها باید قبل از داشتن رابطه جنسی یا حتی بوسیدن از مربیان آموزش ببینند. اولین زوجی که آموزش دریافت می کنند، زوج تازه کار متشکل از اوباتا یویی و تاچیبانا تایکی هستند. تایکی طوری تماشا می کند که انگار در حال تماشای یک آموزش است که تاناکا دوست دخترش را می بوسد و باکرگی او را می گیرد…