خلاصه داستان: یویی و کو بیش از آنچه که کسی به یاد داشته باشد با هم دوست دوران کودکی بوده است. وقتی بالغ شدند عاشق هم شدند. آنها نمی توانستند دست خود را از یکدیگر دور نگه دارند، تقریباً در هر مکان قابل تصور، از جمله در مدرسه، رابطه جنسی داشتند.
متأسفانه برای آنها، مسئول دوربین های مدرسه تصمیم به سیاه نمایی از آنها گرفت.
اکنون یوی چارهای جز اطاعت از معلمش ندارد وگرنه اجازه میدهد ویدیوها به صورت ویروسی پخش شوند. با این حال او کم کم به معلمش معتاد می شود.